برگزیده ها
طلبه انقلابی در بلاد کفر

از دانشگاه تا مجلس در ید اختیار اجرای خواسته‌ها و سیاست‌های آقاتهرانی است.

مازندمجلس: در طول عمر بالغ بر سه سال مجلس یازدهم، کمتر خبر یا تحلیلی است که صدایش از بهارستان شنیده شود و نام «مرتضی آقاتهرانی»، نماینده تهران و رییس کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم به صورت اصلی یا فرعی به خبر مرتبط نباشد. به موازات این موضوع، بسیاری از مواضع و رخدادهای جبهه پایداری یا از جانب او نقل می‌شود یا به نوعی به او ارتباط پیدا می‌کند. اگرچه سه سال است که دبیرکلی این تشکل سیاسی در دست صادق محصولی است و آقاتهرانی در جایگاه رییس شورای مرکزی جبهه پایداری فعالیت می‌کند، اما ادعای گزافی نیست اگر «مرتضی آقاتهرانی» و اظهاراتش را «تراز دیدگاه‌‎های جبهه پایداری» بدانیم و او را شمایل این تشکل سیاسی.

به نظر می‌رسد بعد از فوت آیت‌الله مصباح‌یزدی که به عنوان تئوریسین و پدر معنوی جبهه پایداری شناخته می‌شد، آقاتهرانی تلاش زیادی برای گرفتن این نقش در جبهه پایداری داشته است. این تلاش‌ها اما تا به امروز توفیقی برای وی به همراه نداشته است. اگرچه در بسیاری از موضوعات و برهه‌های انتخاباتی ادبیات آقاتهرانی، تکرار ادبیات مصباح‌یزدی است.

او اخیرا درباره انتخابات مجلس دوازدهم و برنامه‌های جبهه پایداری در این انتخابات، لیست نهایی به‌صورت یک لیست واحد و مشترک بین جریان‌ها و نیرو‌های انقلابی را منوط به «امکان توافق» بین نیروها خوانده است.

او مهرماه سال جاری هم در کسوت رییس شورای مرکزی جبهه پایداری در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفت که «برای ما صلاحیت افراد مهم است و افراد اصلح را در لیست نهایی خود قرار می‌دهیم».

تاکید تلویحی آقاتهرانی به این جبهه پایداری تاکید ویژه‌ای بر موضوع لیست واحد و کاندیداهای واحد ندارد و استفاده مکرر از کلیدواژه «انتخاب اصلاح» یادآور ادبیات مصباح‌یزدی در انتخابات مجلس یازدهم است. وقتی اصولگرایان سنتی و تشکل‌های انتخاباتی این جناح از جبهه پایداری‌ها برای ننشستن بر سر میز مذاکره و ارایه لیست مشترک انتقاد کردند، مصباح‌یزدی تمام‌قد پشت تئوری «انتخاب اصلاح» جبهه پایداری درآمد و گفت: «روشی که جبهه پایداری برای انتخاب نامزدها به کار گرفته، روشی منطقی و مشروع است.»

به‌رغم تلاش‌های آقاتهرانی برای تکیه زدن بر جایگاه مصباح‌یزدی در شرایطی که آلترناتیو درون جبهه‌ای او یعنی روح‌الله حسینیان نیز فوت کرده بود، بخت با آقاتهرانی یار نشد. روزهایی که خبر بستری شدن مصباح‌یزدی در بیمارستان منتشر شد، جبهه پایداری نیز در انتخاباتی درون‌حزبی ردای دبیرکلی از تن آقاتهرانی در آورد. ۲۹ آذرماه سال 1399 آقاتهرانی پس از یک دهه دبیرکلی جبهه پایداری جای خود را به «صادق محصولی» داد؛ مرد پشت پرده این تشکل که حمایت مادی و منابع مالی‌اش در ساماندهی فعالیت‌های سیاسی پایداری‌ها محور خبرها و داستان‌های زیادی بود. عمر روح‌الله حسینیان که حامی همیشگی و معروف محصولی بود، کفاف نداد تا دبیرکلی هم‌حزبی محبوبش را ببیند اما روایت او از نقش و جایگاه محصولی 12 سال قبل از رسیدن او به صندلی دبیرکلی برای اثبات این ادعا کافی است: «اصولگرایان باید یک نفر پولدار هم داشته باشند تا از آنها حمایت کند تا بتوانند رای بیاورند!»

آقاتهرانی اما بنا نداشت و ندارد که اجازه بدهد کسی دلخوری او از این انتخاب را دریابد. کما اینکه وقتی اندکی بعد، در ایام پیش از انتخابات مجلس یازدهم به محصولی صفت «پدرخوانده» دادند، آقاتهرانی تمام‌قد از جایگزین خود در این تشکل سیاسی دفاع کرد: «پس از آنکه جبهه پایداری اقدام به برگزاری جلسات وفاق کرد، متوجه شدم که بعضی از عزیزان به آقای محصولی و سایرین، واژه ناروای پدرخوانده را نسبت داده‌اند که من مواجهه‌هایی از این دست و نسبت دادن چنین توصیفاتی به ایشان را خلاف اخلاق و تقوای سیاسی می‌دانم.»

گمانه‌زنی‌ها درباره جایگاه آقاتهرانی در جبهه پایداری بعد از فوت آیت‌الله مصباح و دبیرکلی محصولی بسیار متفاوت است؛ برخی این دو رخداد را عامل افول چهره شاخص جبهه پایداری در این تشکل و در عرصه سیاست‌ورزی می‌دانستند و برخی تغییر دبیرکل را به دلیل رشد آقاتهرانی برای قرار گرفتن در جایگاه استاد اخلاق و راهبردی فراتر از دبیرکلی برای او تفسیر می‌کردند.

با گذشت نزدیک به سه سال از این رخدادها اگرچه مقبولیتی که درباره مصباح‌یزدی در اصولگرایان سنتی و جوانان وجود داشت حول محور آقاتهرانی شکل نگرفته است اما زندگی سیاسی آقاتهرانی مملو از رویدادها و اظهارات او پر از موضوعاتی است که کماکان او را در زمره اصلی‌ترین چهره‌های این تشکل قرار می‌دهد؛ چهره‌ای که مسیری پرفراز و فرود در سیاست‌ورزی طی کرده، از مدرسه حقانی و موسسه راه حق و شاگرد اولی مصباح‌یزدی تا سفر به امریکا و حواشی گرین‌کارت و تقابل جدی با هاشمی‌رفسنجانی و فعالیت پیدا و پنهان در طرح‌های جنجالی مجلس یازدهم.


تثبیت در حلقه حقانی، نقش‌آفرینی در موسسه امام خمینی (ره)

به نظر می‌رسد آغاز راه مرتضی آقاتهرانی از مدرسه حقانی باشد. حضوری که او را به یکی از چهره‌های حلقه حقانی تبدیل کرده است. اگرچه در بخش «زندگینامه» پایگاه حفظ و نشر آثار او که به عنوان «پایگاه حفظ و نشر آثار استاد مرتضی آقاتهرانی» در فضای اینترنت قابل دسترسی است، در مطلبی که در شهریور سال 1397 منتشر شده، سوابقی از او، پیش از انقلاب اسلامی قید شده است.

بر اساس محتوای این زندگینامه منتشر شده، آقاتهرانی پیش از انقلاب در امتحان ورودی مدرسه حقانی در رقابت با سیصد نفر، در بین سی نفر برگزیده قرار گرفته و به عنوان طلبه وارد این مدرسه شده است. در این مطلب همچنین قید شده است که «مرتضی از سال دوم طلبگی تبلیغ را شروع کرد. اوایل انقلاب، چون از اصول دیالکتیک آگاهی داشت بیشتر به شهرهای شمالی کشور، همچون صومعه‌سرا، ضیابر، رضوان‌شهر، رشت و... می‌رفت تا با مجاهدین و کمونیست‌ها مناظره کند».

به‌رغم اینکه همواره از آقا تهرانی به عنوان یکی از چهره‌های حلقه مدرسه حقانی نام برده می‌شود اما او پس از پایان سال سوم در این مدرسه، از حضور در آن انصراف داده است. برخی دلیل خروج او را اختلاف نظر با اساتید و جریان غالب بر مدرسه عنوان می‌کنند اما در زندگینامه‌اش در پایگاه خبری مذکور موضوع انصراف او تنها با این ادبیات روایت شده است: «در سال چهارم طلبگی، به دلایلی از مدرسه حقانی بیرون آمد و با حدود بیست‌وپنج نفر از دوستان در ساختمانی زندگی می‌کرد که تحت نظارت حضرت آیت‌الله استاد مصباح بودند.»

این برهه زمانی برای آقاتهرانی آغاز یادگیری دینی و ایدئولوژیک زیر نظر مصباح‌یزدی و بعد از آن آیت‌الله بهجت است؛ فعالیت به عنوان طلبه‌ای کوشا در موسسه راه حق زیر نظر مصباح‌یزدی.


طلبه انقلابی در بلادکفر

ماجرای گرین‌کارت مرتضی آقاتهرانی از مهم‌ترین بخش‌های زندگی سیاسی او و یکی از جدی‌ترین محورهای نقد منتقدانش است. با این حال روایت آقاتهرانی از سفر به کانادا و امریکا که در پایگاه اطلاع‌رسانی‌اش از آنها با واژه «بلادکفر» یاد کرده هم بسیار خواندنی است: «پس از دریافت کارشناسی، کارشناسی ارشد در روان‌شناسی را از موسسه امام خمینی (ره) گرفت و در قالب یک گروه دوازده نفره، زیر نظر حضرت آیت‌الله مصباح برای کسب علومِ روز، به همراه زن و فرزند عازم غرب شد. توکل و توسل در آن بلاد کفر، بیش از پیش به یاری پشتکار حاج شیخ مرتضی آمدند... بعد فوت پدر ، چند روزی به ایران آمد و دوباره در میان نگاه‌های نگران و پر از غم و غصه مادر، به کانادا بازگشت. وی از دانشگاه «مک‌گیل» مونترال مدرک فوق‌لیسانس عرفان گرفت. سپس به امریکا مهاجرت کرد و از دانشگاه «سونی بینگ همتون» مدرک فوق‌لیسانس فلسفه غرب گرفت. در کنار مطالعه سنگین و شبانه‌روزی، مسوولیت امامت جمعه و جماعت و اداره «موسسه اسلامی نیویورک» را هم به عهده داشت. موسسه اسلامی نیویورک در زمان حضور حاج شیخ مرتضی بسیار زنده و پررونق بود. جلسات بین‌الادیان، بین‌المذاهب، پرسش و پاسخ، مسابقات قرآنی، سخنرانی‌های هفتگی، نظارت بر امور مدارس موسسه، دعای کمیل، دعای ندبه، مراسم عزاداری محرم، مراسم ویژه ماه مبارک رمضان، نماز جمعه و جماعات و... با حضور ایرانیان مقیم نیویورک برگزار می‌شد. او با اخذ مدرک دکترای «فلسفه عرفان»، کار درسی‌اش را در آن‌جا به اتمام رسانید. به‌رغم اصرار شدید مردم و برخی مسوولان، موسسه را رها کرد و از نیویورک به قم بازگشت.»

سال 1398 غلامرضا انبارلویی در یادداشتی که سایت الف با کنایه به موضوع گرین‌کارت آقاتهرانی نوشت: «داشتن گرین‌کارت یعنی قسم خوردن برای اینکه هنگامی که قانونا لازم باشد، برای دفاع از ایالات متحده تفنگ به دست خواهم گرفت.»

با این وجود آقاتهرانی در پاسخ به انبارلویی و بسیاری از منتقدان دیگر توضیح مختصری داد: «کسی که در امریکا زندگی می‌کند، بعد از ۵ سال می‌تواند گرین‌کارت آن دولت را دریافت کند. وزارت‌ امور خارجه‌ آن دوره نیز برای سهولت رفت ‌و آمد، گرین‌کارت را صادر کرد اما این به معنای تبعیت و قسم خوردن زیر پرچم امریکا نیست. پس از پایان مدت گرین‌کارت و پس از آنکه دیگر نیازی به رفت ‌و آمد به امریکا نداشتم، دیگر اقدامی برای اخذ مجدد گرین‌کارت انجام ندادم.»

با این حال اسفند سال 1394 گفته‌هایی به نقل از او منتشر شد که هرگز به آنها واکنش خاصی نشان نداد. پایگاه خبری بهارنیوز نوشت: «آنگونه که پایگاه خبری رجا نیوز نوشته مرتضی آقاتهرانی که از چندماه پیش خبر گرین‌کارت داشتن وی در رسانه‌ها منتشر شد، در نشست داخلی اعضای جبهه پایداری با فرافکنی در این باره گفت: حضرت آیت‌الله مصباح گفتند بین اصولگراها، جبهه پایداری‌ها را درست‌تر می‌بینم. آن‌وقت طرف می‌آید، می‌گوید فلانی گرین‌کارت دارد، خب! دارد. می‌خواهی چه کارش کنی؟ آیا دعوا سر این است؟ اصلا محل دعوا اینجاست؟»

سه سال بعد هم در اسفند سال 1397 در برنامه دستخط صداوسیما در پاسخ به پرسشی در این باره گفت: «اگر خود امریکا هم بگوید آقاتهرانی گرین‌کارت ندارد، باز می‌گویند گرین‌کارتت چه شد!»

تاریخ استفاده گرین‌کارت آقاتهرانی البته قطعا تمام شده اما با توجه به موضع‌گیری‌های او در قبال غرب و امریکا بعضا چهره‌های سیاسی این مساله را کماکان به وی یادآوری می‌کنند. در سال 1399 وقتی آقاتهرانی در کسوت نماینده مجلس یازدهم گفت که «مجلس نمی‌گذارد قرارداد ۲۵ ساله با چین به برجام تبدیل شود»، محمد مهاجری در توییتی کنایه‌آمیز درباره او نوشت: «نگاه واقع‌بینانه: او به امریکایی‌ها سیگنال داده که ما هم مثل شما مخالف رابطه ایران و چین هستیم. نگاه بدبینانه: حاج آقا دنبال تمدید گرین‌کارت است و نگاه خوش‌بینانه: او از دیپلماسی چیزی نمی‌داند».

در مهرماه سال جاری، وقتی در مجلس یازدهم همزمانی که حساسیت‌ها برای به‌کارگیری دو تابعیتی‌ها به تدوین طرحی در این باره منتهی شد، حسین حاتمی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در پاسخ به پایگاه خبری منیبان مبنی بر اینکه «گفته می‌شود نمایندگانی نظیر آقاتهرانی گرین‌کارت امریکا را دارند»، گفت: «دوتابعیتی‌هایی که تابعیت موقت داشتند یعنی به اعتبار تحصیل در آن کشور حضور داشتند لذا تابعیت آنها از حیز انتفاع افتاده به این معنی که یک مقطعی دو تابعیتی بودند و اعتبار تابعیت دوم آنها به پایان رسیده است، بنابراین در مجلس یازدهم نماینده‌ای که دو تابعیت داشته باشد را نداریم.»

این اظهارات یادآور گفته‌های کرمی راد عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشتم بود که در زمان بحث‌ها درباره افراد دوتابعیتی در این مجلس بعد از ماجرای خاوری در پاسخ به سوال خبرنگاری در این باره گفته بود: «آقای آقاتهرانی از قبل گرین‌کارت داشته و مطمئن هستیم که به «کشور و نظام» خیانت نمی‌کند».


مزه خوش سیاست زیر زبان استاد اخلاق

مرتضی آقا تهرانی که تا پیش از ورود به دولت و بعد هم نمایندگی مجلس بیشتر به عنوان استاد اخلاق شناخته می‌شد، با ورود به سیاست هم سعی کرد تا شمایل خود به عنوان «استاد اخلاق» را حفظ کند اگرچه رویه‌ای که بعدها در قبال منتقدان و مخالفان خود بروز داد از اثرگذاری این تلاش کم کرد. دولت نهم و هیات دولت محمود احمدی‌نژاد نخستین منزلگاه سیاسی او به عنوان استاد اخلاق بود، همانجا که پیش از آغاز جلسه هیات دولت و وزیران، اندکی در باب مسائل اخلاقی برای آنها موعظه می‌کرد. موعظه‌های آقاتهرانی و توصیه‌های او البته حداقل در رییس دولت وقت کم‌اثر بود. کما اینکه موضوع اختلاف او و همفکرانش با محمود احمدی‌نژاد بعدها نطفه تشکیل جبهه پایداری شد. در هر حال همین جلسات باعث شد که کم‌کم مزه سیاست به مذاق آقاتهرانی خوش بیاید و او از حوزه انتخابیه تهران نامزد نمایندگی در مجلس هشتم شد و به مجلس راه یافت؛ راهی که تا مجلس یازدهم نیز ادامه داشته است.

بعد از قهر کردن و خانه‌نشینی ۱۱ روزه احمدی‌نژاد نام آقاتهرانی بار‌ها در این ماجرا شنیده شد. برخی می‌گفتند آقاتهرانی برای پادرمیانی برای حل و فصل موضوع به خانه احمدی‌نژاد رفته اما او دست رد به سینه آقاتهرانی زده است. با این حال به نظر می‌رسد این 11 روز خانه‌نشینی اولین نقطه از این تصمیم بود که آقاتهرانی و یارانش حساب‌شان را از احمدی‌نژاد جدا کنند. حتی در اردیبهشت سال 1390 نیز سخنرانی از آقاتهرانی منتشر شد که در آن از تعیین مهلت برای استعفای احمدی‌نژاد در موضوع اختلاف بر سر انتصاب مصلحی به عنوان وزیر خبر داد.

بعدها در گفت‌وگویی روایت کرد که به اصرار محمود احمدی‌نژاد در انتخابات مجلس شرکت کرد. اصرار احمدی‌نژاد یا چشیدن مزه سیاست اما آقاتهرانی را به حضور در دوره متوالی مجلس در مجالس هشتم و نهم رساند. لیست امید اصلاح‌طلبان او را از رسیدن به مجلس دهم باز داشت اما مجلس یازدهم به بهارستان رفت و نقش‌آفرینی‌های مهمی در این مجلس داشت.

حامی حجاب و صیانت و جمعیت مخالف شفافیت

مرتضی آقاتهرانی از اصلی‌ترین چهره‌های مجلس یازدهم در سه طرح جنجالی جمعیت، صیانت و حجاب است.

او تاریخچه مفصلی در زمینه اصرار برای دریافت گزارش‌های بی‌حجابی در جامعه و دانشگاه‌ها دارد. او در مجلس یازدهم از اصلی‌ترین چهره‌های هدایت بررسی لایحه حجاب و عفاف دولت به کمیسیون قضایی و بررسی آن بر اساس اصل 85 قانون اساسی بود. پیش از این نیز در مجلس هشتم بارها درباره وضعیت حجاب در جامعه به دولت تذکر می‌داد. به عنوان نمونه او در سال 1390، در رابطه با تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌های ایران گفته است که «اختلاط جنسیتی در دانشگاه در حال حاضر در حد یک معضل بزرگ است، ما همانطور که از دولت و مسوولان توقع داریم که هدفمند کردن یارانه‌ها و اقدامات اقتصادی و سیاسی اینچنین را رتق و فتق کنند، توقع داریم که در رابطه با این مسائل حساس باشند، وضع موجود اصلا رضایت‌بخش نیست و ما به دنبال آن هستیم که پیگیر این مساله باشیم.»

او همان زمان از محمود احمدی‌نژاد، رییس وقت دولت خواست تا «همه فضاهای عمومی را جداسازی کند چرا که اختلاط جنسیتی در هر فضایی غلط و اشتباه است».

در سال 1393 نیز طرحی در مجلس وقت زیر نظر او طراحی شد؛ طرحی برای حمایت ویژه از آمران به معروف و ناهیان از منکر. او به عنوان رییس کمیته طرح امر به معروف و نهی از منکر مجلس، همان زمان خبر داد که در این طرح مجریان امر به معروف و نهی از منکر از برخورد فیزیکی منع شده‌اند و به خبرگزاری مهر گفت برای تهیه این طرح با شخصیت‌های مانند محمدرضا مهدوی کنی، رییس مجلس خبرگان و محمدتقی مصباح‌یزدی، عضو دیگر مجلس خبرگان در همان زمان، مشورت شده است.

اگرچه تشکل جبهه پایداری حامیان اصلی طرح شفافیت آرای نمایندگان بودند و هستند اما زمانی که مجلس یازدهم سعی کرد با استراتژی کشیدن پای همه ارکان به موضوع شفافیت آرا، شر این طرح را از سر خود کم کند با اعتراض آقاتهرانی مواجه شد. او اخیرا گفته است: «برخی می‌خواهند کل نظام شفاف شود که این غلط است؛ نباید کسی متوجه یک سری مسائل شود. از نمایندگان بخواهیم به وعده‌ای که می‌دهند عمل کنند.»

علاوه بر این آقاتهرانی از اصلی‌ترین چهره‌های پیگیر برای موضوع تصویب طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی یا همان محدود کردن شبکه‌های فضای مجازی بود. کما اینکه در سال نخست مجلس یازدهم در نامه‌ای به نمایندگان گفت که طرح صیانت نظر مثبت «نهادهای حاکمیتی» را جلب کرده است و بنابراین بهتر است آنها هم از تصویب آن حمایت کنند.

در سخنرانی نشست بررسی مسائل فرهنگی کشور با بررسی چالش‌ها و فرصت‌های فرهنگی با فعالان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی همدان در مهرماه سال 1401 نیز از تصویب «90 ماده برای تسهیل ازدواج و رشد جمعیت» به عنوان دستاورد یاد کرد و گفت: «2سال است برخی نمایندگان نمی‌گذارند که فضای مجازی را مدیریت کنیم ضمن اینکه برخی نیز از بیرون فشار آوردند. مجلس امروز قابل مقایسه با مجلس قبلی‌ها نیست و باید پای مدیریت فضای مجازی بایستد. باید خطر فضای مجازی رها شده را درک کرد و میدان را با فضای مجازی به دست دشمن نداد».

او همچنین در حمایت از محتوای قانون جمعیت گفته است: «سقط جنین یعنی کشتن بچه شیعه؛ باید کمک کنیم جمعیت شیعه زیاد شود.»

اصطلاح ثابت او نیز ایستادن پای کار بود؛ پای کار لایحه حجاب مردانه ایستاده‌ایم، پای تصویب طرح صیانت ایستاده‌ایم و ...

مخالف دایمی هاشمی و لاریجانی

در سال 1394 گفت‌وگویی از آقاتهرانی با نشریه رمز عبور منتشر شد. آقاتهرانی در این گفت‌و‌گو روایت می‌کند که «مصباح‌یزدی اصلا از جریان حمله به لاریجانی خبر نداشته و رویه او نیز برخورد فیزیکی نیست. آقاتهرانی تاکید کرده که در نهی از منکر نمی‌شود برخورد فیزیکی کرد». او گفته است: «به همین دلیل در صحبتی هم که در این باره با آقای هاشمی‌رفسنجانی کردم، گفتم اگر بنا بود امر به معروف و نهی از منکر فیزیکی بکنیم باور کن خاتمی و تو را می‌زدیم تکه پاره می‌کردیم.»

به گفته آقاتهرانی، مصباح‌یزدی چندین بار برای لاریجانی پیام فرستاده و گفته است به او بگویید که در قضیه حمله به او من نه از قبل خبر داشتم و نه حتی همان موقع می‌دانستم که چنین اتفاقی افتاده است. ولی آقای لاریجانی همه برخوردهایش حاکی از این است که شخص آقای مصباح این کار را کرده که بسیار برای خودش بد است. برای خود آقای لاریجانی این کار خیلی زشت است. واقعا دلم می‌سوزد.»

ماجرای مخالفت‌ها و درگیری‌های آقاتهرانی با علی لاریجانی در مجلس هشتم و نهم مثنوی هفتادمن کاغذ است. درگیری‌های طیف آقاتهرانی با علی لاریجانی به اندازه‌ای بوده که هنوز هم برای هم پیغام و پسخوان سیاسی می‌فرستند.15 خرداد سال 1385 هنگامی که اکبر هاشمی‌رفسنجانی در حرم حضرت معصومه در قم مشغول سخنرانی بود، یک نفر در میان جمعیت ظاهرا قصد پرسش سوالی داشت که نظم جلسه به هم ریخت. در ادامه حاضرین به این اقدام معترض شدند؛ هاشمی‌رفسنجانی هم تلاش می‌کرد که فضا را آرام کند که در این میان یک فرد روحانی، شروع به فریاد زدن کرد که واکنش‌های تندی را در پی داشت. تنش‌های لفظی و حتی فیزیکی نیز در این میان شکل گرفت. هاشمی‌رفسنجانی هم سخنرانی خود را رها کرد و از حرم حضرت معصومه خارج شد. بسیاری این اتفاق را مرتبط با موسسه آموزشی امام خمینی به ریاست مصباح‌یزدی دانستند. موضوعی که تنش سابقه‌دار میان هاشمی و مصباح را دوباره زنده کرد. 210 نماینده مجلس در نامه به وزرای کشور و اطلاعات خواستار شناسایی عوامل شدند. 50 تن از اساتید و اعضای هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی نیز با صدور بیانیه‌ای، «ایجاد اغتشاش در سخنرانی هاشمی‌رفسنجانی در قم را تصمیم شخصی عوامل این حرکت دانسته و از انتساب آن به موسسه آموزشی وابسته به مصباح‌یزدی انتقاد کردند.» در این بین آقاتهرانی در یک مصاحبه ضمن «انتقاد از ضرب و جرح شدید عده‌ای از طلاب توسط برخی از محافظان» گفت: «کسی را نباید به خاطر پرسیدن سوال دستگیر کرد». این سخنان آقاتهرانی با واکنش دفتر هاشمی روبرو شد: «خوب است سوابق تهدیدات این گروه را در مورد به هم زدن جلسه سخنرانی و اعتراض به دعوت از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی برای سخنرانی در مراسم پانزدهم خرداد از مسوولان مربوطه جویا شوند. آیا طرح سوال نیازی به تهدید و اعتراض قبلی داشت؟» این ماجرا باعث شد تا تنش میان هاشمی‌رفسنجانی و مصباح‌یزدی دوباره زنده شود و این تنش تا آخرین انتخابات خبرگان رهبری هر دو چهره ادامه یافت.

ایستاده پای کار خالص‌سازی

مرتضی آقاتهرانی هنوز مسیر زیادی پیش رو دارد. روزگار این روزهای سیاست و کشور بر وفق مراد او و همفکرانش است. منتقد قدیمی‌اش علی لاریجانی بدون نام بردن از جبهه پایداری و جریان‌های فکری نزدیک به آنها، از شیوع روند خالص‌سازی در عرصه سیاسی گفته و درباره آن هشدار داده است. با این حال جریان فکری آقاتهرانی در مسیر این خالص‌سازی دستاوردهای زیادی برای خود جمع کرده‌اند؛ از دانشگاه تا مجلس حالا در ید اختیار اجرای خواسته‌ها و سیاست‌های آنها است. در جانشینی در جایگاه راهبری مصباح‌یزدی در جبهه پایداری شاید توفیق صد درصدی نداشته باشد اما هرچه در بین اصولگرایان وحدت‌شکن بودند و هستند در دل جبهه پایداری به وحدت استراتژیک خوبی با محصولی دست پیدا کرده است. انتخابات مجلس دوازدهم برای مرتضی آقاتهرانی زمان خلق فرصت‌های جدید است؛ سازماندهی نیروهای تازه‌نفس برای غلبه بر جریان قالیباف و دیگر اصولگرایان و در دست گرفتن هرچه بیشتر مجلس دوازدهم. رویایی که آقاتهرانی برای تحقق آن به واقع پای کار است.
روایت آقاتهرانی از آقاتهرانی: دو تاریخ تولد و ازدواج دو دقیقه‌ای!

مرتضی آقاتهرانی متولد ۱۳۳۶ است. در محله تل‌واژگون در خانواده‌ای مذهبی و بازاری از استان اصفهان متولد شد. در پایگاه حفظ و نشر آثار مرتضی آقاتهرانی البته در مورد تاریخ تولد او این‌گونه نوشته شده است: «مرتضی آقاتهرانی اولین فرزند حاج اکبر آقاتهرانی و دخترعمه‌اش بود که بنا بر نقل مادر و تاریخ مندرج در شناسنامه 1/1/1336 متولد شد. بی‌شک در ماه صفر المظفر به دنیا آمده، ولی پدرش تاریخ تولد او را ۱۳۳۴ می‌داند»

پدرش اکبر آقاتهرانی، کارگاه سماورسازی در اصفهان داشت، اما بعد از مدت زمانی این شغل را در معرض کسادی دید و پیشه خود را از سماور‌سازی به سنگ‌بری تغییر داد و دهه 50 بخشی از سنگ‌کاری حرم امام حسین(ع) را انجام داد. در زندگینامه‌ای که در پایگاه حفظ و نشر آثار آقاتهرانی منتشر شده، قید شده است که «حاج اکبر به همراه دو برادر بزرگ‌تر و کوچک‌تر خود در یکی از باغ‌هایی که از جدشان به ارث رسیده بود، اتاق‌هایی ساخته و هر کدام در یک اتاق زندگی می‌کردند. همه اهالی خانه یک میهمان‌خانه، آشپزخانه، مطبخ و… بیشتر نداشتند. وضع معیشتی حاج اکبر در آن روزها هر چند با تلاش زیاد، خیلی خوب نبود»

 مصطفی آقاتهرانی، برادر کوچک‌تر او از شهدای جنگ ایران و عراق است. پایگاه خبری صاحب‌نیوز در سال 1395 در گزارشی درباره مصطفی آقاتهرانی او را «پاسدار» معرفی کرده و نوشته است: «بیست و یکم خردادماه سال شصت، اولین روزی که امام فرماندهی کل قوا را از بنی‌صدر خائن و خود فروخته پس گرفتند و رزمندگان حمله‌ای به نام «فرمانده کل قوا خمینی روح‌الله» انجام دادند که مصطفی هم در میان آنها بود و گوشه گوشه خاک دارخوین با خون رزمنده‌ها رنگین شده بود»

در زندگینامه منتشر شده از او در این پایگاه اینترنتی روایت مفصلی از یادگیری دروس حوزوی وی منتشر شده است. درباره ماجرای ازدواجش نیز قید شده که در سال آخری که در مدرسه حقانی بود، تصمیم به ازدواج گرفت و طی سفری که به مشهد مقدس داشت، در حرم مطهر از «آقا» خواست مقدمات ازدواج او با دختری با هفت ویژگی را برایش فراهم کرده و هر کدام از ویژگی‌ها هم که غلط است خودشان اصلاح کنند

نکته جالب توجه طرح درخواست تحقق این موضوع تا دو دقیقه است: «این هم خواست او بود که تا دو دقیقه دیگر کار را تمام کنید که دیر آمده‌ام و زود می‌روم. بیش از دو دقیقه طول نکشید که با پیرمردی برخورد کرد که بعدها پدرخانمش شد. جالب آنکه پیرمرد هم درست در همان لحظات از امام هشتم (علیه‌السلام) داماد شایسته‌ای طلب کرده بود و آقا حاجت هر دو زایرشان را همزمان روا کردند»

درباره زندگی‌اش در این دوران در برنامه دستخط صداوسیما گفته است که در سال‌های اول زندگی طلبگی خود هرگز حاضر به قبول کمک‌های مادی پدر نبود و در قم، مستاجر بود و در تدارک ساخت خانه بود که امام (ره) برای او چکی فرستاد که او با کمک آن خانه‌ای در همسایگی بیت امام (ره) ساخت

از دیگر موارد قابل توجه در زندگینامه‌ای که در این پایگاه منتشر شده، مساله درگذشت پدرش است: «سال اولی که به کانادا هجرت کرده بود، خبر فوتِ شهادت‌گونه پدرش، او را به ایران خواند. حاج اکبر در بازگشت از سفر مشهد مقدس طی سانحه تصادف جان به جان‌آفرین تسلیم کرده بود. شاید حاج اکبر سواد آنچنانی نداشت، اما یک مسلمان و شیعه واقعی بود که می‌توان وی را اولین معلم و استادِ فرزند به حساب آورد. بعد از آنکه شیخ مرتضی حالات پدر را برای استادش، آیت‌الله بهجت (رحمه‌الله) بازگو کرده بود، ایشان فرموده بودند: «ناراحت نباش! او با شهداست؛ این‌گونه افراد به افسانه می‌مانند»

خالص سازی دولت مجلس اصولگرایان آقاتهرانی