برگزیده ها
دیگر مخاطب جامعه اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نیستند/ مردم نامزدهای انتخابات را به صفت اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی انتخاب نمی‌کنند

مردم بی‌اعتماد شده‌اند تا جایی که تصور می‌کنند افغان‌هایی که وارد کشور می‌شوند، قرار است پرکننده صندوق‌های رأی باشند

مازندمجلس: بسیاری بر این باورند که دیگر مخاطب جامعه اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نیستند و حتی اگر مردم در انتخابات هم شرکت کنند نامزدهای انتخابات را به صفت اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی انتخاب نمی‌کنند. اکنون پرسش آن است که آیا جریان‌ها و احزاب رایج در کشور پایگاه سابق اجتماعی به ویژه در انتخابات را دارا نیستند؟

غلامعلی رجایی، فعال و تحلیلگر سیاسی، درباره این موضوع به «نامه‌نیوز» گفت: «جامعه ایران هنوز که هنوز است تحزب در کشور را به معنای واقعی ندیده است زیرا حزب‌گرایی در ایران پا نگرفته است. در دوران امام(ره) دو جریان چپ و راست وجود داشتند و بعدش همین دو جریان به اصلاح‌طلب و اصولگرا تبدیل شدند. اصلاح‌طلبان با روی کارآمدن آقای خاتمی رسمیت یافتند و به تعبیری دارای تابلو شدند که گفتنی است اصولگرایان به دلیل وجود فدائیان و مؤتلفه در این عرصه یک قدم از اصلاح‌طلبان جلوتر بوده‌اند. در همان سال76 که اصلاح‌طلبی به شکلی که می‌شناسیم داشت ایجاد می‌شد و به نوعی می‌خواستیم رقابت در عرصه انتخابات را  شاهد باشیم، دیدیم که جریان غالب قدرت از یک نامزد خاص حمایت می‌کرد؛ بنابراین از همان زمان می‌شد فهمید جریان‌های تصمیم‌ساز چندان با حزب‌گرایی به معنای واقعی‌اش بر سر مهر نیستند. به همین دلیل جامعه نتوانست به شکل درست و منطقی مشق سیاست و تحزب کند اما همان مردم به آقای خاتمی که مورد پذیرش جریان غالب قدرت نبود، رأی دادند و دو دولت اصلاحات تشکیل شد. وقتی هم از مردم صحبت می‌کنیم، ناظر به عموم مردم و قشر خاکستری است که سیاسی نیستند و در هر دوره‌ای سعی می‌کنند فردی را انتخاب کنند که به سلایقشان نزدیک است. کفۀ سنگین قشر خاکستری توانست آقای خاتمی را به ریاست‌جمهوری برساند و همین سرمایه شکل گرفت تا آنکه برای دولت تدبیر و امید هم استفاده شد و وقتی آقای هاشمی در سال92 ردصلاحیت شدند، توانستند در ائتلاف با اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها رأی لازم برای روحانی را کسب کنند و دولت را به او بسپرند».

او ادامه داد: «واقعیت اما این است که از ابتدای شکل‌گیری دولت اصلاحات مشاهده شد که کار حزبی با موانع زیادی روبه‌رو خواهد بود و دیدیم که وقتی دولت آقای خاتمی شروع به کار کرد، آقای کرباسچی بازداشت و محاکمه شد یا بعدتر بر آقای عبدالله نوری هم وضعیتی مشابه رقم زده شد؛ به دلیل آنکه مدیرمسئول روزنامه سلام بود و از همان زمان می‌شد فهیمد که این راه، راهی پر نشیب است».

این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «به هر روی و به دلیل چنین موانعی احزاب پا نگرفتند و در سال88 هم قشر خاکستری از سیاست زده شد و واقعا تلاش برای پیروزی آقای روحانی هم پر ریسک بود. واقعیت این است که در کشورهای توسعه‌یافته کار حزبی و سیاسی هزینه ندارد اما در اینجا چنین نیست. جامعه هم همه این شرایط را رصد می‌کند و تصور می‌کند که رأی‌اش چندان نمی‌تواند محل تأثیر باشد».

رجایی در پایان گفت: «البته که ناکارآمدی‌ها هم باعث دلزدگی مردم از مشارکت سیاسی شده است. وقتی دولت نتوانسته به شعارهایش جامه عمل بپوشاند، وقتی مشکلات گسترده‌ای در حوزه اقتصاد، مسکن و معیشت وجود دارد و وقتی هنوز مسئله FATF حل نشده است مردم تصور می‌کنند قرار است با رأی مجدد چه اتفاقی رخ دهد. من احساس می‌کنم در شرایط کنونی با عدم مشارکت مردم روبه‌رو هستیم تا بی‌اقبالی مردم. اکنون چهره‌ای هم وجود ندارد و همه کنار زده شده‌اند و مردم میل به مشارکت در انتخابات ندارند. مردم بی‌اعتماد شده‌اند تا جایی که تصور می‌کنند افغان‌هایی که وارد کشور می‌شوند، قرار است پرکننده صندوق‌های رأی باشند و حاکمیت کارت ملی به آنها بدهد و بگوید کارت اقامت می‌دهم در قبال رأی‌دادن. مسئله این است که جامعه این قدر حساس و بی‌اعتماد شده است که چنین تصور احتمالا نادرستی را پیش‌فرضی درست برای خود در نظر دارد. با این اوصاف حاکمیت باید در نظر داشته باشد که اعتماد عمومی آسیب دیده است و این موضوع امری انکارناپذیر است».

غلامعلی رجایی انتخابات مشارکت